برای او . . .

نمی دانم چه می خواهم بگویم . . .!

برای او . . .

نمی دانم چه می خواهم بگویم . . .!

پیام های کوتاه
نویسندگان

بوی محرم . . . !

شنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۵۹ ق.ظ


روزها از پی هم گذشتند، کم کم بوی محرم در فضا پراکنده می شود .

بوی هیئت ها، تکیه ها، علم ها

بوی کربلا، بوی سیب، بوی دلتنگی . . .

دل ها کم کم شور و حال دیگر می گیرند، روزها غوغا می شوند و شب ها

شب ها اما قصه ای بهتر دارند شیدایی اند. رنگی بهتر از شب های دیگر .

شب هایش بوی عاشورا می دهند، بوی عاشقی، بوی دلدادگی و جانسپاری . . .

صدای کاروان عشق را با گوش جان می شنوی، می خواهی بروی و همراهی اشان کنی تا مبادا بازبمانی از غوغای . . .

قلمم و ذهنم را یارای چینش کلمات نیست، به اینجا که می رسم کم می آورم، گنگ و مات می شوم، می مانم با چه زبانی چه قلمی چه کلماتی . . . بگویم آنچه را که در دل دارم،

سخت است که بخواهی در قالب کلمات، احساس را بیان کنی که احساس را فقط احساس می شناسد و بس . . .!!

آنکه دل دارد می داند دل چه می گوید و چه می خواهد . اینجاست که زبان نگاه به کمکت می آید . . .

آقا !

نگاهم کن ! حرف دلم را بخوان ! دلم برای حرمت پر می کشد. . .!

مرغ دلم را آشیانه باش، نا آرامی های این روزهایم را کرانه ی آرامش باش !

دست دلم را بگیر! جامانده ام !

دلم را گم کردم  . . .

 

دل من گم شد اگر پیدا شد بسپارید امانات حسین

و اگر از تپش افتاد دلم بدهیدش به صدقات حسین

از حسین خواسته ام بگذارد که کنیزش بشوم

همه گویند محال است ولی . . .

دل خوشم من به محالات حسین . . .

جامانده



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۱۱
به یاد او . . .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی