برای او . . .

نمی دانم چه می خواهم بگویم . . .!

برای او . . .

نمی دانم چه می خواهم بگویم . . .!

پیام های کوتاه
نویسندگان

همان 5 وات سیم . . . !

دوشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۲، ۰۶:۳۹ ب.ظ


 

عباس را فرستادند امیدیه.
سه‌ شنبه شد و پنج‌ شنبه‌ اش عید قربان بود. (همان عید قربانی که عباس به حـج نرفت تا در دفاع از تنها انقلاب اسلامی به خدا برسد و همان روز در آسمان شهیــد شد).
عباس داشت با من حرف می زد. 45 دقیقه برای من درس اخلاق گفت: مواظب آقای خامنه‌ ای باش. این سید اولاد پیغمبر را تنهایش نگذار.
هر جا می رود، همراهش باش.
707 
را خودت بنشان روی سیت
(sit)
ببین آقای مطلق، پیامبران و امامان یک کابل داشتند خیلی ضخیم و هر وقت می خواستند با خدا رابطه برقرار می کردند؛
اما ما گناهکارها که نمی توانیم با خدا این‌ گونه باشیم.
حداکثر بتوانیم پنج وات وصل شویم...
این تلفن را نگاه کن.پنج وات است، ولی با کل دنیا می توان صحبت کرد.
سعی کن با همان پنج وات سیمت وصل شود.
نماز اول وقت را فراموش نکن، از دعـــا غافل نشو،
قـلـبـت وســـط دریـا باشد. ببین موج‌ هایی مثل بنی صدر و کارهای آنها را!
آنها مثل موج‌ هایی هستند که وقتی به صخره‌ها بخورند،کف می شوند.قلبـتـــــ وسط دریـــــا باشد که با هیـــچ چیـــزی نلــــرزد...
 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۲۹
به یاد او . . .

نظرات  (۱)

سلام
اگه آدرس وبلاگ قبلیتون رو بگی حتما به خاطر میارم
ممنونم که به من سر میزنی
وبلاگتون عالیه و تلنگر های زیادی داره
امیدوارم همیشه شاد و سرزده باشی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی